تجربه ی من

قطعه ای از فیلم نوستالژیا (Nostalgia) ساخته آندری تارکوفسکی

خادم کلیسا: شماهم نذری دارید ؟ اوژینا: نه،من فقط برای تماشا اومدم ! خادم: کسیکه اعتقاد نداشته باشه و اهل دعا خوندن نباشه متاسفانه چیزی گیرش نمیاد. اوژینا: مگرچه چیزی قراره نصیبم بشه؟ خادم: هرچیزی که بخواین، تمام چیزهایی که بهش احتیاج دارین. کمترین کاری که باید بکنید اینهکه زانو بزنین ! اوژینا: نمی‌تونم!  خادم: ببینیداون زن‌ها چطور زانو زدن.  اوژینا: اوناعادت دارن !  خادم: ایماندارن !  اوژینا: شاید! نوستالژیا (Nostalgia) ساخته آندری تارکوفسکی 1983 ...
15 بهمن 1391

امید از "احمد شاملو"

نه ! هرگز شب را باور نکردم چـــرا که در فراسوهای دهلیزش             به امید دریچه‌ای                     دل                               بسته بودم احمد شاملو                                                   ...
14 بهمن 1391

باید مست بود از "نیکی‌ فیروزکوهی"

بایدمست بود و گفت دوستت دارم باید مست بود و گفت دوستم داشته باش باید مست بود و بگوش ماند باید برایِ همیشه خاموش ماند سکوت و یک گیلاس   سکوت و دو گیلاس   سکوت و چند گیلاس   باید مست بود و به کوچه و خیابان زد   باید مست بود و زیرِ دستِ دنیا زد   باید مست بود و گریه کرد   باید زندگی‌ را با جسارت وارونه کرد   باید مست بود و از عشق تعبیری تازه کرد   باید مست بود و از عشق تعبیری تازه کرد  نیکی‌فیروزکوهی ...
14 بهمن 1391

خلیج دل ات / پيمان فاضلي

حرفي از پلك‌ام پريد كه چشم از حيرانیِ تن‌ات سير نمی‌شود. از تو تا خليجِ دل‌ات راهي نيست، اگر دزد نداشته باشد، دريا. لنگرگاه نمی‌خواهد پهلو گرفتن در نگاه‌ات، خوشا شاعري كه عازم است به رويايي كه از تو دارد. پلك نزن كسوف مي‌شود ... ...
13 بهمن 1391

وقت نوشتن / نزار قبانی

چرا می خواهی برایت نامه بنویسم؟ چرا میخواهی مثل انسان نخستین برابر تو برهنه شوم؟ نوشتنتنها چیزیست کهبرهنه ام می کند وقتیکهحرف می زنم، بعضی از لباس هایم هست اماوقت نوشتن   رها و سبک می شوم مانند گنجشکقصه ها که وزنی ندارند . وقتنوشتن ، از تاریخ و نیروی جاذبه می گریزم و سیارهای چرخان می شوم درهاله ی چشمانت ... ...
13 بهمن 1391

از "کارل گوستاو یونگ"

جایی که عشق حاکم است نیاز به قدرت نمایی نیست و جایی که قدرت حاکم است عشق وجود ندارد این دو سایه یکدیگرند کارل گوستاو یونگ ...
13 بهمن 1391

از "یانیتس ریتسوس"

صلح یعنی عطر غذادر شامگاهان   صلح یعنی این که ماشینی دم در خانه‌ات توقف کند   و تو وحشت نکنی   صلح یعنی آن که در خانه‌ات را می‌کوبد   کسی نباشد جز یک دوست       یانیتس ریتسوس   برگردان: احمد پوری ...
12 بهمن 1391

تكه اي از شعر شماره 29 پنجاه و سه ترانه عاشقانه از "شمس لنگرودي"

نه ، نمي توانمفراموشت كنم   زخم هاي من ، بي حضور تو از تسكين سر باز مي زنند   بال هاي من   تكه تكه فرو مي ريزند   بره هاي مسيح را مي بينم كه به دنبالم مي دوند و نشان فلوتتو را مي پرسند   نه ، نمي توانم فراموشت كنم .   / شمس لنگرودي. تكه اي از شعر شماره 29 پنجاه و سه ترانه عاشقانه / ...
12 بهمن 1391

وقتی تو نیستی از "حسین منزوی"

    وقتی تو نیستی    شادی کلام نامفهومی است    و «دوستت می­دارم» رازی است    که در میان حنجره ­ام دق می­کند    وقتی تو نیستی    من فکر می­کنم تو    آن قدر مهربانی    که توپ­های کوچک بازی    گل­های کاغذین گلدان­ها    تصویرهای صامت دیوار    و اجتماع شیشه ­ای فنجان­ها،    حتی    از دوری تو رنج می­برند    و من چگونه بی تو نگیرد دلم؟ حسین منزوی ...
11 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تجربه ی من می باشد